کارگاه کامپیوتری که منو مهندس اله وردی مدرس هاش بودیم

که البته هیچکس نبود از من عکس بگیره من فقط از مهندس عکس گرفتم موقع تدریس

منو مامانم موقعی که خیلی خوشحالیمون گل میکنه...

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

اولین کلاس زبانی که خودم معلمش بودم با دوتا دانش آموزام

اسماشون امیرحسین و یونس بود که امیرحسین تا تهش اومد ولی یونس ول کرد رفت که بره سرکار...

رفتن منو فرزاد به گاراژ آمبولانس ها قدیمی

منو فرزاد جلوی همون ماشین که که میرفتیم توشون مثل وحشیا من درارو میبستم یهو یه مرده از ته گفت آقا اینا بیت الماله

خاطره کار کردن در کباب فروشی میزانی (پاتوق)

عکس منو مهدی و محسن


منو محسن و مهدی و پسر برادر زن میزانی...




منو یادگاری و محسن